بای بای شیرمامانی
سلام عزیزترازجان امروزروزدوم فروردین 1394تصمیم جدی برای گرفتن ازشیرخودم روگرفتم البته چندین ماه بود که میخواستم عملیش کنم اماهرباربه هردلیلی یامریضی ویادلتنگی ویامیشه گفت دلسوزیهای مادرانه کنسل کرده بودم .اما امروز بامشورت ازدکترت قطره ی تلخک روازداروخانه گرفتم وبابسم االه وکمک ازخدا شروع کردم .وقتی بابامرتضی درب قطره رومیخواست بازکنه یه کمش روامتحان کردو ازاینکه طعم بسیارتلخ وبدی داشت نگرانت بود.واقعیتش قبل ازشروعش دست دست میکردم و دلم نمیومد ولی حالا که چندروزی پیشت بودم وبهترمیتونستیم باهم باشیم عزمم روجزم کردم واقدام کردم . وقتی برای خواب شبونه ات ازم شیرتقاضاکردی بهت آما...
نویسنده :
مامان نفیسه
23:29