دوباره شادی
سلام شکوفه زیبای زندگیم. تواین چندروزی که گذشت برای توجزدردوگریه وبرای من جزآب شدن ودعاکردن چیزدیگه ای نبود .دقیقا18روزه که نوع زندگی کردن باتویه رونددیگه ای داشته -شمامریض وعصبی-خانواده مشکی پوش وعذادارومن افسرده وازهم پاشیده..... بعدازاون خبرناگهانی فوت مادربزرگ عزیزم وبااون شرایط اضطراری وفوری برگشتن ازمسافرت وقرارگرفتن تومحیط هایی که همه مشکی پوش وگریون وبی حوصله بودندوبعدشرایط واکسن 18ماهگیت که باتب شدید وپادرد زیادهمراه بود واون سرماخوردگی ومریضی وگوش درد بعدازواکسنت حسابی همه چی قاطی پاطی شدوخودت وماروحسابی بهم ریخت (چه ازلحاظ روحی وروانی وچه ازلحاظ جسمی) .ازیه طرف کار من ,ازیه طرف شلو...
نویسنده :
مامان نفیسه
9:48