، تا این لحظه: 11 سال و 26 روز سن داره

پرنسس زیبای ما

اولین مرواریدآتریسا

سلام ماه پیشونیم حالت چطوره ؟ اگه ازاوضاواحوال مامان میخوای بدونی انققققققققققققققققققققققققققققدرخوبم که دارم غش می کنم می خوای بدونی چرا؟ سلام سلام صدتاسلام                 من اومدم بادندونام میخوام نشونتون بدم                   صاحب مرواریدشدم یواش یواش وبی صدا                 شدم جزئکباب خورها آتریساداره یه دندون         ...
4 آبان 1392

اولین حرکت روبه جلو

سلام بهارنارنجم میدونی چرابهارنارنج ؟چون بهارنارنج عطرخیلی خوبی داره .توام بااومدنت ,عطر خوبی روبه زندگی مادادی .بوی زندگیمون بوی عشق ومحبت میده واینهاهمه ازوجوددردانه ای است ازجنس بلوربنام آتریسا آتریسایی که این روزاشده نبض زندگی ,قلب زندگی وچشم وچراغ خونه مامان وباباش ,پس هزاران هزارن بارسپاس وشکرازوجودپربرکتش توی زندگیمون به خانه ها صدای شادمان کودکان                                           ترانه بهارزندگیست ب...
28 مهر 1392

واکسن 6ماهگی

سلام تک ستاره قلبم . همه احساس من تقدیم به توکه بهترین هدیه هستیم هستی وبرای من همه چیز بی توهیچ است ,من دررویاهایم به دنبال تومی گشتم ,می دانستم که بی تویک تکه ازپازل زندگیم ناقص است ,یقین داشتم که تومی آیی وزندگی من راکامل ترمی کنی توآمدی وخوشبختی زندگی من دوبرابرشداکنون شش ماه اززمینی شدنت گذشته وهرروزکه بزرگترشدی جایگاه دوست داشتنت درقلب من وبابات بزرگتروبزرگترشد به طوری که همه چیز شدتو......حالامی فهمم وقتی میگن یه مادرلقمه روازدهن خودش درمیاره وبه بچه اش میده یعنی چی؟حالامی فهمم وقتی میگن مادروپدرازهمه چیزشون میزنن بخاطربچشون یعنی چی ؟ حالامی فهمم وقتی میگن چقدرشب تاصبح ,صبح تاشب بیدارموندیم تابچشون راحت باشن یعنی چی؟ ن...
20 مهر 1392

تولدبابایی-روزکودک-تولدمامان نفیسه

بهارمن تویی چه فرقی می کندکه تقویم روی میز پایان پاییزاست ویاآخرزمستان ویاهروقت دیگر سلام ماه قشنگ ,سلام دخترزیبارو.حالت چطوره ؟ این روزادیگه برامون شدی مثه عروسک .قشنگ میشه باهات بازی کردتوهم باخنده های قشنگ ونازت ماروکوک میکنی دیگه کم کم داری همه رامیشناسی ولی خوشم میادکه اهل غریبی کردن نیستی ,بغل همه میری ,گریه م نمی کنی فقط بدونی که طرف مقابل بغلت میکنه برات کافیه (عاشق بغل شدن وبیرون هستی ) وقتی میخوام لباسای بیرون تنت کنم انگارمتوجه میشی کیف میکنی ,اگه دیگه بریم خیابون که هیچی انقدرباتعجب وخوشحالی به ماشینا,آدمانگاه میکنی که من وبابامرتضی روبه ذوق درمیاری بابامرتضام به محض اینکه ازسرکاراومدمیگه :دخ...
17 مهر 1392

اولین روزغذاخوردن

سلام عزیزمامان وبابا.حال وحوال جیگرطلامون چطوره؟ امروزدرکنارمامان ایران خیلی بهت خوش گذشته بود چون درنبودمن به شمابرای اولیه بارحریره داده بودوشمابسیارخوب استقبال کرده بودی ازسرکارکه اومدم دیدم اصلااحساس گرسنگی نمی کنی وراحت خوابیدی علت روکه پرسیدم مامان باخنده گفت که چیکارکرده خوب دیگه کم کم وقتش بودکه شماغذاخوردنویادبگیری .... تازه این روزاهم که شیرخوردنت ووزن گیریت زیادتعریفی نیست ,چه بهترکه سرکاررفتن مامان بهانه شدبرای شروع غذاخوردن شما(نوش جونت عزیزمش) واما شرح حال کارهای جدیدی که یادگرفتی: موقع لاستیکی کردن خودتوبلندمیکنی تامن لاستیکی روبزارم زیرت (الهی فدات بشم باهوش من) موقع لباس درآوردن به یقه ات که می رسه ...
23 شهريور 1392

پنج ماهگی(اولین دمرشدن)

باتوآینده ای خواهم ساخت که گذشته ام درمقابلش زانوبزند سلام عزیزم,میدونستی برام هیچ حسی شبیه تونیس,فقط وقتی به آرامش میرسم که کنارتوام  همین که کنارت نفس میکشم برام قشنگترین احساسه میدونستی توپایان هرجست وجوی منی,تماشاکردن چهره زیبات برام عین آرامشه توزیباترین آرزوی قلبی منی ....هزاران هزارباردوسسسسسسسسسسستت دارم خوبی عزیزم ؟ این شباخیلی خوب میخوابی (خداروشکر)البته من باهرنفست بیدارمیشم وهرچی به صورت قشنگ وماهت نگاه میکنم هزاران هزاربارخداروشکرمیکنم .وقتی به تک تک اندامهات نگاه میکنم که سالم هستندبیشتراحساس خوشبختی میکنم,ایناروالان متوجه نمی شی وقتی خودت بچه دارشدی متوجه این حرفام بهترمی شی (قربون خودت ونی نی نا...
20 شهريور 1392

تولدخاله جون گیتا

دخترکه داشته باشی باخودتصورمیکنی پیچ وتاب شانه رادرموهای طلایی اش   وقتی کمی بلندترشدکیف عالم رامی بری ازانعکاس تصویرخرگوشی بستنش   دخترکه داشته باشی خیال می کشاندت به بعدازظهرگرم یک روزتابستانی که گوشواره های میوه ای ازگیلاسهای به هم چسبیده رابه گوش انداخته ایدهمان هایی که هرکه بیاویزدشان,ازشادی لبریزمی شودوخنده ای ازته دل امانش رامی برد   دخترکه داشته باشی انتظارروزی رامی کشی که باهم بنشینیدودرحیاط خانه مادربزرگ وگلهای یاس سفیدوزردبه رشته درآمده گرانبهاترین گردنبندآویزدنیاشودکه بیاندازیش به گردن دخترت   دخترکه داشته باشی گاهی دلت می لرزدازفکراینکه روزی برشانه مردی دیگرغیرازپدرش تکیه می زند ...
1 شهريور 1392

سالروزخوشحالی

سلام عشق من امروزسالروزروزیه که خورشیدشادمانه ترازروزهای قبل طلوع کردودنیارنگ دیگری به خودگرفته بود امروزسالروزروزیه که به خاطربوی حضورت شتاب تپیدن قلبم روبه فزونی یافت وامروزتوزیباترین وبی نظیرترین قاب عکس دیوارخالی نفس های منی ,صدای توزیباترین وشیداترین غزل بارون ازآسمون پاک خداست لطافت طنین لحن مهربان صدای تو,توی خلوت سکوت تن من زیباترازلحن قشنگ یک گیتاره تودست نیافتنی ترین بهانه لحظه های پرازدلتنگی منی تواولین لبخندزیبابرروی لبهای غصه دارمنی توبهترین تکنوازآهنگ حضوربهار,توی زمستون سرددلمی توعارفانه ترین نورچشمهای بی فروغ منی تومثل یه بوسه لطیف روگلبرگ پاک گل شقایقی توزیباترین وبی همتاترین آرایش کلبه کهنه ق...
25 مرداد 1392