، تا این لحظه: 11 سال و 26 روز سن داره

پرنسس زیبای ما

سومین مرواریدهمزمان بااولین باریدن برف

اجازه هست که عشقتوتوکوچه هادادبزنم؟                                            روپشت بوم خونه هااسم توفریادبزنم؟ اجازه هست که هرنفس ترانه بارونت کنم ؟                                          مه وستاره روبازم فدای چ...
11 دی 1392

بستری بیمارستان

دیگه هیچ گاه چنین روزی رابادخترکم نخواهم داشت فرداکمی پیرترازامروزخواهم شد امروزیک هدیه است,پس نفس عمیقی می کشم وتوجهم رازیادمی کنم به چشمهای مثل ماهش ,به چشمهای کهربایش,به دست وپاهای کوچکش بیشترنگاه می کنم ازدلربایی های دخترانه اش بیشترلذت می برم,ازمادربودنم,ازاین حس زیباغرق درشادی می شوم پیش ازآنکه تمام شودتوجه ام رازیادترخواهم کرد   سلام پاره تنم حالت چطوره ؟من که این چندروزمردم وزنده شدم تاشمایه کم بهترشدی .امروزروزاربعین امام حسین است ومن درروزمحرم پارسال شمارابیمه علی اصغرکرده بودم وامروزدوباره برای سلامتی شماخودش راقسم دادم .بعدازاون سرماخوردگی سفت وسختی که گرفته بودی هنو...
2 دی 1392

یلدامبارک

  میان همهمه های برگهای خشک  پائیزفقط توماندی که                               هنوزازبهارلبریزی روزهای آخرپاییزت پرازخش خش آرزوهای قشنگ   سلام عزیزدلم .امشب شب یلداست,شبی که درآن انارمحبت دانه می شودوسرخی عشق وعاطفه ,نثارکاسه های لبریزازشوق ما شبی که داغی نگاههای زیبای بزرگترهادرچشمان کودکان اوج میگیردوبالامی رود,امشب میوه سربسته حرفهایمان راروبروی هم می گذاریم تاطعم شیرین دوستی رابه کام زمستانی روزگاربچشانیم پس: یادمان باشدباآمدن زمستان اجاق خاطره ها راروشن بگذاریم تادچارسردی فاصله نشویم .....چون تنهاچنددقیقه ن...
30 آذر 1392

هشت ماهگی(اولین سرماخوردگی)

شایدبرای توفراوان باشندکسانی که اندازه من دوستت دارند امابرای من کم که هیچ ...... وجودنداردکسی که : اندازه تودوستش داشته باشم هشت ماهگیت مبارک گل زندگیم سلام بهارزندگیم حالت چطوره ؟بهتری قربونت برم . دیشب وقتی می خواستیم بخوابیم احساس کردم بینی ات کیپ شده ونمی تونی درست  نفس بکشی برات قطره ریختم تاخوابت ببره اماحدودساعت 4صبح بودکه احساس کردم تب داری تاصبح نخوابیدم همش حواسم بهت بودکه حالت بدترنشه ,خدامیدونه چی گذشت تاصبح شدباسرفه توازخواب پریدم یقین آوردم که سرماخوردی آخه چندروزقبل بابامرتضی شدیدسرماخورده بودهمش نگران بودم که توازش نگیری امااین اتفاق افتادصبرکردم تابعدازظهربابابامرتضی بردیمت د...
20 آذر 1392

اولین حمام آتریساتوخونه خودمون

اگرتونبودی باران هاهمه دلگیرمی شدن وهیچ مادری عاشقانه زیرباران بی چترلبخندنمی زد.... اگرتونبودی آسمان باهمه حجم آبی اش درچشمان همیشه خیس هرپدری دل گیرترازحجم چهاردیواری کوچکی می شدکه به زندانی کوچک بیش نمی ماند اگرتونبودی شمعدانی های لب پنجره ,اینگونه زیباگل نمی کرد,وعطرسیب دیگرمعنایی نداشت اگرکودک نبودنه پدرمعنایی داشت ونه هیچ مادری بهشتی می شد دخترم خوشحالم که باهستی وبابودنت لغت نامه خانواده مارامفهوم دارکردی سلام عزیزم ,خوبی جیگرطلا؟ امروزروزاول وباراولی هست که بامامان حمام کردی (خوب بودمگه نه) کلاآب وحمام روخیلی دوست داری اماتعجب کرده بودی که این حمام باحمام های دفعه های قبل فرق داره دفعه های قبل همیشه زحمت مامان ایر...
29 آبان 1392

هفت ماهگیت مبارک

روزهایکی پس ازدیگری به پایان می رسند.....                                                     ودرپی روزهاعمرمن ....                                                          &n...
20 آبان 1392

دومین مرواریدآتریسا

توباشی من قدم به قدم فدایت می شوم توباشی ازتک تک لحظه های دلتنگی جلومیزنم توباشی به تمام درهای بسته دهن کجی می کنم ,به بن بست ها,به تمام خیابانهایی همه بایک نام دوست دارم توباشی ومن نشانی هاراگم کنم راه خانه راهم ندانم تاهمه بفهمند برای من کم حواس خانه آنجاست که توباشی ومن قدم به قدم فدایت شوم..................... سلام جیگرگوشه من .سلام لوس بابا,نفس بابا,دردونه بابا,حال واحوال من وبابات باشیرین کاریهات خوب خوبه الهی مامان فدات بشه که روزبه روزشیرین ترمی شی ,الهی مامان فدات بشه که دیشب تاصبح درست نتونستی بخوابی وحالامتوجه میشم که دومین دندونت دراومده (مبارکت باشه گل سرخ...
18 آبان 1392

آتریساواولین محرم

سلام زیبای من,حالت چطوره؟ این روزایه کم هواسرشده ومابخاطرشماکمترازخونه میایم بیرون من دوران مرخصی زایمانم تموم شده ولی بخاطرشماهنوزآمادگی سرکاررفتن به شکل دایمی روندارم دیروزرفتم بامدیرم صحبت کردم بنده خداتواین 1سال خیلی باشررایط من راه اومده اون ازوضعیت بارداریم که پاره وقت رفتم اونم ازشرایط الانم که نمی تونم برم خلاصه اینکه تاعیدوقبول کردکه بصورت پاره وقت برم وکاراموتوخونه انجام بدم دیگه بعدازعیدشما1ساله شدی وان شااله بتونم بصورت کامل کارمودنبال کنم آخه مشکل اصلی وابستگی که شمابه من داری واین یه کم جفتمون روداره اذیت میکنه مخصوصاوقتی میخوای بخوابی ,اگه شیشه یاپستونک میخوردی مشکل اصلیمون حل میشد امروزروزچهارم محرمه وهمیشه ا...
17 آبان 1392