، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

پرنسس زیبای ما

اولین روزغذاخوردن

1392/6/23 15:59
نویسنده : مامان نفیسه
663 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزمامان وبابا.حال وحوال جیگرطلامون چطوره؟

امروزدرکنارمامان ایران خیلی بهت خوش گذشته بود چون درنبودمن به شمابرای اولیه بارحریره داده بودوشمابسیارخوب استقبال کرده بودی

ازسرکارکه اومدم دیدم اصلااحساس گرسنگی نمی کنی وراحت خوابیدی علت روکه پرسیدم مامان باخنده گفت که چیکارکرده

خوب دیگه کم کم وقتش بودکه شماغذاخوردنویادبگیری ....

تازه این روزاهم که شیرخوردنت ووزن گیریت

زیادتعریفی نیست ,چه بهترکه سرکاررفتن مامان بهانه شدبرای شروع غذاخوردن شما(نوش جونت عزیزمش)

واما شرح حال کارهای جدیدی که یادگرفتی:

موقع لاستیکی کردن خودتوبلندمیکنی تامن لاستیکی روبزارم زیرت (الهی فدات بشم باهوش من)

موقع لباس درآوردن به یقه ات که می رسه خودت سرتوبالامیکنی که من راحت تربتونم لباستودربیارم

هرموقع میریم خونه مامان ایران همه دورت میشینن ومیگن توروخدالباسشودربیار,وقتی به یفه ات می رسه

وشماسرتوبالامیاری همه دوهزارتاجیغ میزنن وکلی قربون صدقه ات میرن

وقتی میخوام برات قطره بینی بریزم خودت صورتت صاف نگه میداری وبینیتوآماده میکنی برای ریختن قطره

وقتی خواب هستی وگرسنه میشی تندتندسرتواین وراون ورمیکنی

وقتی اعتراض به چیزی داری محکم دوتاپاهاتوبلندمیکنی ومی کوبی روزمین

واماالهی قربون اون گردنت برم که همچنان اززمین بلنده واطرافیانونگاه میکنی

 

عزیزم محبت تورامی پذیرم بی آنکه دغدغه فرداراداشته باشم

چون می دانم که فردابیش ازامروزدوستت خواهم داشت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)