، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

پرنسس زیبای ما

مهمونی خاله زهره

1393/3/26 23:24
نویسنده : مامان نفیسه
1,176 بازدید
اشتراک گذاری

دوستت دارم ,هدیه ای است که هرقلبی فهم گرفتنش راندارد

                                                                                     قیمتی داردکه هرکس,توان پرداختش راندارد

جمله ی کوتاهیست اما,هرکس لیاقت شنیدنش راتدارد

                             بی شک توهمیشه لایق این هدیه کوچک من هستی وخواهی بود

دخترم:

هرروزکه میگذره بیشترازدیروزدوستت دارم وبیشترعاشقت می شم .هرچی بزرگترمیشی شیطنتهاتم

بزرگترمیشه ولی شیرین کاریات دیوانه کننده میشه...هرروزکه میگذره دیروزش برایم بهترین خاطره می

شود...هرروزکه میگذره درکلبه کوچیک قلبم بیشتربرایت مرکبی ازغرورومحبت رامهیا می کنم تاتوتکسواردریای

بی انتهای عشقم گردی....

میگن :

برای عشق تمناکن ولی خارنشو,برای عشق همه چیزراقبول کن ولی غرورت راازدست نده ,برای عشق

گریه کن ولی به کسی چیزی نگو,برای عشق مثل شمع بسوزامانگذارپروانه آب شدنت راببیند,برای

عشق پیمان ببندولی پیمانی رانشکن,برای عشق جون خودتوبده ولی جون کسی رونگیر,برای عشق وصال

کن ولی فرارنکن,برای عشق زندگی کن اماعاشقانه زندگی کن,برای عشق بمیرولی کسی رونکش ,برای

عشق خودت باش اماخوب باش ......

حالاتوبگوبرای عشق توکجابایدخارشوم ؟؟؟کجابایدغرورم راازدست بدم؟؟؟کجابایدگریه کنم ؟؟؟کجابایدبسوزم وآب

بشوم؟؟؟کجابایدجون بدم وکجابرایت بمیرم ....""من حاظرم فقط توبخواه""...چراکه من معتقدم تاباران نباشدرنگین

کمانی نیست وتاتلخی نباشدشیرینی نیست ....حال که توباران ونعمت زندگی مایی ,حال که تورنگین کمان رنگی

وزیبای زندگی شیرین ماهستی ,حال که لبخندت دنیایم راعوض میکند ..چراکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه نه ؟؟؟

آتریساجونم دوستت دارم رافقط بازبانم بهت نمی گم بلکه برایت می نویسم دوستت دارم آخه میدونی آدماگاهی

اوقات خیلیزودحرفاشون روازیادمیبرن,ولی یه نوشته ,یابهتره بگم یه دلنوشته ,به این سادگیاپاک شدنی نیست...

دیشب که بابامرتضی ازعمق ووجودش تورودخترم وعزیزم صدامیکردپرسیدم :خیلی دوسش داری ؟؟؟گفت

:2تادوسش دارم ...امامن مطمئنم که معتای 2تای دوست داشتنش معتای 2تای دوست داشتن  بچه هاست که

درواقع اون دوتایعنی یه ""دنیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا""

اول خداروشکربعداز چندروزی که گذشت حالت یه کم بهتره وگوش دردت بهتره .اینوازحرکات ورفتارت خوب متوجه

میشم اماچندشب وروزسخت ومشکلی روباهم گذروندیم ...چندشب تونخوابیدی ومن شب زنده دارت بودم ومن

عاشق این شب زنده داریم,چندروزوشب پریشانت بودم امامن عاشق این پریشانی ام ....چندشب وروزنق زدی

وبهونه گرفتی امامن دیونه بهونه گیریاتم چون توبهترین بهانه زندگی منی ...

دوم شکرگذاریم به خاطربهترشدن حال خاله گیتای مهربونته که بالطف وحمدخداخیلی بهترازقبله... ازتمام دوستان

وعزیزانم که باتلفن وsmsوکامنت جویای احوالپرسیش بودندکمال تشکررادارم وبرای دوستان خوبم همیشه

سلامتی رابرای خودشون وبرای عزیزانشون ازخداوندمنان خواهانم.

.اماآتریساجونم :ناراحتیم ازبهم خوردن ساعتخوابیدنته ,چون بعداز7ساعت کاردربیرون خونه وبعدکارای خونه

وغذاپختن وباتوبودن کلی ازم انرژی میگیره وخستهمی شم ,اون وقته که توقع دارم مثه قبلنا,نهایتش ساعت 12

بخوابی تامن یه کم استراحت بکنم اماجدیداساعت12 که میشه توپرانرژی تراازساعتهای قبلی وهمش توقع داری که من پابه پای توباهات بازی کنم اماباورکن کهنمیشه....

دیشب راه پذیرایی روکه بامبل بسته بودیم برات بازکردیم .انگاری ازقفس آزادشدی یه سره ازپله اش بالارفتی

وپایین اومدی ,یه سره رومبلای پذیرایی مثه یه مهمون محترم نشسته بودی (الهی به قربونت برم که انقدرقشنگ

رومبل چهارزانومیزنی ومیشینی )هزارباره با,بابامرتضی قربونت رفتیم...الهی فدات بشم که انقدرخوشحال بودی

وذوق زده,کاش زودتربرات این راه روبازمیکردم امابخاطراون یه دونه پله وبخاطرمیزهای زیادتوپذیرایی نگران خودت

بودم که تابه حال این کاررونکرده بودم

امااینکه ماامروزمنزل خاله زهره (ازدوستای خوبم )که خونه نوخریده بوددعوت بودیم امادم رفتن شماخوابیدی

خیلی ناراحت شدم دلم میخواست حتماببرمت .چون خاله زهره وخاله سمیه وخاله آسیه  نی نی هاشون

بودندودلم میخواست باهاشون بازی کنی ویه کم حال وهوات عوض بشه .به بابامرتضی گفتم من میرم وهروقت

شمابیدارشدی بیارتت.بعداز1ساعتی ازرفتن من گذشت که شمابه جمع ماپیوستی وبااومدنت جواونجاعوض شد.

بازهم من ازرابطه اجتماعی بسیارقوی واخلاق خوبت برات میگم که هزارباره من به قربونت برم,بغل همه میری

وباهمه رابطه برقرارمیکنی ومن وبابات ازاین موضوع بسیارخوشحالیم.

امانکته قابل توجه اونجایی بودکه ازبین اون همه بچه به پسرخاله آسیه گیرداده بودی وبادیدنش گل ازگلت شکفت 

بنده خداروکلافه کرده بودی همش دوست داشتی بغلش کنی وبوسش کنی ...هرجامیرفت دنبالش میدویدی وباآبا

آباکردنت صداش میکردی وازهمه مهمترموقعی که آهنگ گذاشتن بانانای کردنت توجه همه روبه خودت جلب کردی وکلی بهشون حال دادیبازم مامان به قربون دخمل قرتیش بره....

آتریساوپارساجون درحال بوس کردن

آتریساوپارساجون درحال بغل کردن همدیگه

باباآتریساتروخداولم کن

خلاصه اینکه منزل خاله زهره خیلی بهت خوش گذشت ووخیلی به همه حال دادی .موقع برگشتنم که باخاله مریم

اومدیدم به محض نشستن توی ماشین بهمون فهموندی که نانای بزاریم ...ازخاله مریم نانای ازتورقص (قربون اون

دستای کوچولوی قشنگ برم که انقدرقشنگ میچرخونیشون)

آتریساودرساجون 

آتریسادرحال گفتن بع 

آتریسادرحال خواندن آوازخوشی 

آتریسادرحال خواستن تمامی بع ها

آتریساومحیاجون

آتریسادرحال حرص خوردن ازدست محیاجون

 

تورادوست دارم به اندازه همه لبخندهایی که نثارم کردی

تورادوست دارم به اندازه تمامی قطره های اشکی که برای داشتنت ازچشمهایم جاری شد

تورادوست دارم به اندازه همه دوست داشتنهای دنیا

تورادوست دارم به اندازه ای که اندازه ندارد

تورادوست دارم تاابد....تاجان دربدن دارم 

پسندها (5)

نظرات (7)

مینا
30 خرداد 93 20:40
خدارررررووووووشششششکرررررررر ک آتریسای نازنینم گوش دردش خوب شده ایشالا همیشه سلامت باشی قشنگم همیشه ب گردشو مهمونی نفیسه جونم فدای نانای کردنت جوجویی
مامان نفیسه
پاسخ
مرسی عزیزم .خیلی ممنون
مامان لیلی
31 خرداد 93 11:59
سلام قرتی خانم خاله همیشه سلامت باشی راستی نفیسه جون چه فریمهای خوشگلی برای عکس نازگلمون انتخاب میکنی...... از کدوم سایت استفاده میکنی؟ به ما هم یاد میدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان نفیسه
پاسخ
مرسی خاله عزیزم.بله .سایتش روبرات میفرستم
خاله الهام،مامان نهال
31 خرداد 93 12:05
نفیسه جون مرسی که دو تا خبر خوب دادی.هم حوب شدن آتریسا جون،هم بهتر شدن حال حاله گیتا.خیلی خوشحال شدم. در ضمن دیگه طاقت ندارم ،این آتریسایی که توداری بدجوری خوردنی ولیسیدنی شده .این هفته ختما میام پیشتون
مامان نفیسه
پاسخ
مرسی عزیزم.درخدمتیم تشریف بیارید
خاله مریم
1 تیر 93 0:13
ای جونم!!دختر شیطون تو دلبرو!؟!امان از پسرای مردم بردی دختر تو این سن.تو بزرگ بشی چه کارا که نکنی!؟!!؟
مامان نفیسه
پاسخ
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
مامی آتریسا جون
1 تیر 93 2:23
خیلی خوشحالم که گوش هات بهتر شده عزیزم، ایشالله که همیشه شاد و سلامت باشی خوشگلم و مامان و بابایی خوب و گلت رو اذیت نکنی آخه یه دخمل خوب نهایتا 12 که شد می خوابه ماشالله از آتریسای من بدتر خیلی با بچه ها جوره و این خیلی خوبه آتریسا هم واسه بچه ها خودش میکشه
مامان نفیسه
پاسخ
مرسی خاله جونم .خب خوابم نمیادخاله جونی چیکارکنم!!!
مامان امیرعلی گلی
1 تیر 93 9:50
خداروشکر که حال نی نی خوشکلمون خوبه ایشالله همیشه شاد باشه
مامان نفیسه
پاسخ
مرسی خاله جون
خاله محبوبه
2 تیر 93 10:15
سلام آتریسا جونم مهمونی خاله زهره با بودن تو به من هم خیلی خوش گذشت مخصوصا که موقع برگشت تو بغلم میرقصیدی و من دلم شور میزد کولر ماشین باعث سرما خوردگیت نشه خیلی دوست دارم عزیزم
مامان نفیسه
پاسخ
مطمئنم بابودن شمابه آتریسام خیلی خوش گذشت.آره خاله دخملمون قرتیه دیگه