، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

پرنسس زیبای ما

لحظه های سرشارازخوشی

1393/3/7 14:24
نویسنده : مامان نفیسه
672 بازدید
اشتراک گذاری

آرزودارم یه تونل زمان داشته باشم بالحظه های فریزشده ,که مثل تابلوازدیوار آویزون

باشه,هرموقع اراده کنم بزارم یخ لحظه ایی که آرزوشودارم آب بشه ووارداون لحظه بشم .......

لحظه ای که برای اولین بارصدای گریه دخترک نازم راازاتاق عمل شنیدم ....لحظه ای که برای اولین

بارصورت لطیفش رادیدم وباصدای بلندگریه کنان ازخداتشکرکردم

....لحظه ای که برای اولین بارمادربودن

راباشیردادن به توبرایم تعریف کردند....لحظه ای که برای اولین بارکودکم رادرآغوش کشیدم وفهمیدم

چقدرخدابه من نزدیک است....لحظه ای که برای اولین بارمعنای شیرین خندیدن راباخنده دخترم حس کردم

...لحظه ای که برای اولین باردخترکم غلتید

و...................رادوباره تجربه کنم .

حسی که روزهای انتظاراولین قدم های چهاردست وپارفتنش راداشتم راپیداکنم.

روزی که رددندانهایش راروی یک تکه هویج دیدم وباذوق به همسرم نشون دادم

,یاشایداین روزها که

باپاهای کوچولوش راه میره ومیره پشت مبلقایم میشه وآروم بلندمیشه ومیخنده وبازبون شیرینش میگه :دا(دالی)

یاشایدم موقعی که هزاران هزارباربه زمین میخوره وبلندمیشه ومن ناراحت ازترس ضربه خوردنش ولی

خوشحال ازتواناشدنش....

 

""این خوشبختی جاری درلحظه ها راکجا میشه به همین تازگی نگه داشت؟؟؟""

من اگربارهاوبارهاازتکراری ترین حرکات وحرفهاوکارهایت برایت بنویسم بازهم برایم زیباست چراکه

توزیبای منی...

.

چطورننویسم ازلحظه هایی  که باتوپرازخوشیست,حتی اگرتکراریست...چطورننویسم ازلحظه ای که

بادستهای بازبه استقبال بابامرتضی میروی وخودت رادرآغوشش پرت میکنی,چطورننویسم ازدستها وسری

که باشنیدن آهنگ تکون میخوره ,

چطورننویسم ازموقعی که باشنیدن کوچکترین صدایی اززنگ دادمیزنی ""در,در""

چطورننویسم ازاینکه تازگی اسم کوچیک مامان ایران رایادگرفتی وهمش دادمیزنی""""" ای یان"""""حتی

جدیدامنوهم به این اسم صدامیکنی.

 

چطورننویسم ازشیطنت هایی که این روزهاصدبرابرشده وهوش وذکاوت شماهزاربرابر....

 

چطورننویسم از""نه ""گفتن زیبایت برای هرچیز:

آتریسامامانودوست داری ""نه""

آتریساغذامیخوای""نه""

آتریسا میای بریم حموم""نه""

آتریسادست نزنی ها""نه""

ولی دردل این نه ها دنیایی از بلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه نهفته است مخصوصاوقتی که بهت

بگوییم آتریسادست نزن .......

چطورننویسم ازاینکه هنوزکابینت های آشپزخانه ازدست تودرامان نیستند.چطورننویسم ازرابطه خوب

اجتماعیت وواکنشهای زیبایت دربرابرتمامی بچه ها...مخصوصابچه های فامیل(کورش وشیدا)

 

چطورننویسم ازلحظات شادی وخنده قشنگت,حتی خنده های الکی ازسرذوق وخوشی وخوشحالیه

 

 ...چطورننویسم ازحرفهای زیبایت :""به به""     ""دد""    ""ماما ""      "" بابا ""   ""آبا.""ویاحتی حرف ""پ ""موقع خواستن توپ      ""س""موقع صدازدن به سعید.

چطورننویسم ازصورت زیبایت درموقع تعجب کردنت

......چطورننویسم ....

اینها چیزهایی است که اگرچه بارهاوبارهادرپست های وبلاگت نوشته شده ولی بازهم می نویسم وخواهم نوشت....

 دنیای من.خوشحالم که این روزادرسلامتی کامل بسرمیبری وکمی به شرایط فوق خودت روعادت دادی...

این هایی که برات نوشتم آخرین کارهاوحرکات شیرینی بودکه نه تنهاماروبه وجدنمی یاره بلکه هرروزوهرروزمنتظرحرکات وحرفهای جدیدترازتوی نازنینیم که ماروبه عرش برسونه به خاطرهمینه که میگم :

عاشقانه هایم تمامی نداردوقتی توبهترین اتفاق زندگی ام هستی

 

 

 

 

 

پسندها (8)

نظرات (12)

فاطمه آذری
7 خرداد 93 13:12
سلام گوگولی ما میایم وبلاگت عکساتو میبینیم یه عالم شاد میشیم ایشالا همییییییشه شاد و سرحال باشی
مامان نفیسه
پاسخ
مرسی دختردایی عزیزم.
خاله الهام،مامان نهال
7 خرداد 93 16:05
خدایا چه چیزی میتونه قشنگتر از شادیهای مادرانه وخنده های کودکانه دوستانمان باشد. خدایا سلامتی،خوشبختی وشادی رو از این مادر وکودک نگیر خدیا با شفای خاله گیتای مهربون کاری کن تا صدای خنده از این خونه در تمام شهر پر بشه
مامان نفیسه
پاسخ
مرسی عزیزم,همچنین برای شمادوست خوبم
خاله مینا
7 خرداد 93 21:06
آخی عزیزدلم چقد تو نازی آخه فدای ماست خوردنت خانوم کوچولو عزیزم خصوصیتو چک کن
مامان نفیسه
پاسخ
مرسی خاله جون
خاله محبوبه
8 خرداد 93 11:14
سلام عسل خاله،چقدر آرامش صورت قشنگت به مامان دوست داشتنی و مهربونت شبیه،امیدوارم سایه پدر و مادرت همیشه بالای سرت باشه و خدا این مادر خوش ذوق را برات حفظ کنه آتریسا جونم، من و بقیه دوستای مامانت هم خیلی دوست داریم تو ستاره کوچولوی جمع مایی ، که همه آرزوی خوشبختی ات را داریم
مامان نفیسه
پاسخ
مرسی خاله محبوبه جونم.همه شمانسبت به من ودخترم لطف دارید.دوستتون دارم هوارتا
فاطیما
8 خرداد 93 20:18
سلام به آترست جون ومامان مهربونش. من و گل پسرم اومدیم و از وبلاگ شما دیدن کردیم. تازشم شما رو لینک کردیم . اگه دوست داشتین ما رو لینک کنید. بای بای...........
مامان نفیسه
پاسخ
سلام عزیزم.باکمال میل عزیزم
فاطیما
8 خرداد 93 20:19
سلام به آترسا جون و مامان مهربونش. من و گل پسرم به وبلاگتون سر زدیم و لینکتون کردیم. دوست داشتین ما رو لینک کنید.
مامان نفیسه
پاسخ
سلام عزیزم.باکمال میل شمارولینک میکنم
مامان هستیا
10 خرداد 93 8:31
سلام عزيزم چقدر ناز و خوشگلي ماماني من لينكتون كردم شما هم اگه دوست داشته باشيد وبلاگ منو لينك كنيد
مامان نفیسه
پاسخ
مرسی عزیزم.باکمال میل شمارولینک میکنم
مامان مهسای زندو باباکریم خان زند
11 خرداد 93 10:57
وااااایییییییییی این دخملی چقدنازهو تپل مپله.دوستون دارم دوست جونممممممممممممممم.
مامان نفیسه
پاسخ
مرسی عزیزم
خاله الهام،مامان نهال
12 خرداد 93 3:01
افرین به این مامان با احساس.چند بار این پست رو حوندم وهر بار گریه کردم.
مامان نفیسه
پاسخ
قربونت برم عزیزم.مشتاق دیدارخودت واون گل زیبات هستم
مامان امیرعلی گلی
14 خرداد 93 1:12
ماشالله به این دختر کوچولوی بامزه دوستم چه قشنگ مینویسی رمزو خصوصی گذاشتم
مامان نفیسه
پاسخ
مرسی عزیزم
ღايـــليـــــــــا شاهـــزاده كوچولوي مامان و باباღ
17 خرداد 93 22:03
قفس یعنی دهان من وقتی زبانم روی اسم تو قفل می شود
مامان لیلی
19 خرداد 93 10:59
ای جانم.......حسابی خانم شدی عزیز خاله مامان آتریسای عزیز.....با اجازه لینک شدید
مامان نفیسه
پاسخ
مرسی عزیزم.منم باافتخارشمارولینک کردم.