تولدعمه مهتا
کنارآشنایی توآشیانه میکنم
فضای آشیانه راپرازترانه میکنم
کسی سئوال میکندبرای چه زنده ای؟
ومن برای زندگی تورابهانه میکنم.....
سلام جیگولی من.امشب تولدعمه رودرپدیده جوان جشن گرفتندومابخاطراینکه شماخواب بودی یه کم دیرترازبقیه رفتیم
شب خیلی خوبی بودی شماباتمامی آهنگهانانای کردی
الهی قربون اون دستای کوچولوبرم که انقدرچرخیدهمین که داشتی نانای میکردی یه آقایی ازسرمیز
دیگه ای اومدوخواهش کردکه شماروببره ومن قبول کردم
چنددقیقه ای پیششون بودی اماچون اونارونمی شناختی غریبی کردی وشروع به گریه کردن کردی
وقتی رفتم بگیرمت اسمت روپرسیدن وقتی گفتم آتریساگفتن وای چه اسم خوشگلی مثه خودش
خوشگله(معمولاهرکس اسمتومی فهمه خوشش میاد)امیدوارم خودتم وقتی بزرگ شدی ازاسمت
خوشت بیاد
بعدازصرف شام دیگه حوصلت سررفته بودی وخوابت گرفته بود,مازودترازبقیه بلندشدیم ورفتیم به سمت خونه
اماهمین که اومدیم خونه داشتی روپله اول خودتو بعنوان نانای تکون میدادی که لبت به پله خوردودندونات رفت تولثه ات
وقتی باگریه شدیدبلندت کردم دستام پرازخون شدولی خداروشکرچیز خاصی نبودوزودباآب سرویخ
خونش بنداومداصلااجازه نمی دادی تاببینیم برای لثه ات چه اتفاقی افتاده....
آخرشب که عمه مهتامیخواست کیک تولدشوببره شماحمله کردی به طرف کیک