، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

پرنسس زیبای ما

شب قدردرمنزل خاله گیتا

1392/5/8 23:54
نویسنده : مامان نفیسه
721 بازدید
اشتراک گذاری

یک عمرتماشای دری خون آلود

یادآوری حادثه ای سرخ وکبود

کم کم به علی بال پریدن میداد

ای تیغ نیازی به حضورتونبود

شهادت مولای متقیان علی (ع)تسلیت باد

 

سلام قندونباتم .حالت خوبه ؟امشب شب قدرویکی ازشبهای بزرگه ,که همه مردم برای اینکه به

خدانزدیک ونزدیکتربشن دورهم تومسجدوحسینیه هاو...جمع میشن واحیامیگیرن,,نذری میدن

وازخدابرای مرزش گناهانشون خواهش میکنند.شماهم امشب برای برای بخشیده شدن گناهان

مامان نفیسه ات دعاکن

هرسال خاله گیتاامشبوتوخونش احیامیگیره ونذری میده وکلی مهمون دعوت میکنه ومنم هرسال

برای پذیرایی ازمهموناش میرم کمکش (پارسال همچین وقتی نمی دونستم که شماتودل مامان

هستی ولی ازخداخیلی میخواستم که شماروبه من بده )همش خاله گیتامیگفت سال دیگه توی

همین خونه بانی نی ات میای ...ولی من زیادجدی نمی گرفتم

امسال همین طورهم شدومن باشمای نازنین به خونه خاله گیتارفتیم بنابراین خاله گیتاامسال یه

مهمون اختصاصی داشت دیگه....

وقتی رفتیم خونه خاله گیتااولش خوشحال بودی ومیخندیدی اماهمین که مهمونای خاله گیتا

بیشترمیشدن شما بیشترگریه میکردی آخه نکه همه مشکی پوشیده بودن وروضه ودعامیخوندن

وگریه میکردن ترسیده بودی

مامان ایران شماروبردتویه اتاق دیگه امابازم شماگریه میکردی انقدرگریه کرده بودی که لبات کبودشده بود

تصمیم گرفتیم بازن دایی احسان ببریمت ماشین سواری تاخوابت ببره ,فکرشوبکن ازاون ورخاله

گیتاباکلی مهمون ومن بایدازشون پذیرایی میکردم ازاون ورگریه کردن شماومن بایدشمارومیبردم ماشین سواری

خلاصه رفتیم یه کم توخیابوناچرخیدیم تاشماخوابت برداماهمین که اومدیم خوانه وشماروروتخت گذاشتم بیدارشدی ودوباره شروع به گریه کردن کردی انقدربلندجیغ میکشیدی که همه میومدن ببینن که چته

بدجوری کلافه شده بودم تااینکه ازشدت گریه شروع کردی به استفراغ انقدراستفراغ کردی که ازروتخت میریخت پایین

انقدرناراحت شدم که بدون خداحافظی بغلت کردم وبازن دایی احسان آوردمت خونه خودمون

وقتی اومدیم خونه خودمون انگارنه انگارکه چیزیت بوده

شروع کردی بابابامرتضی حرف زدن وخندیدن واقواقوکردن........

اینم ازخونه خاله گیتاومهمونیش که نذاشتی بفهمیم چی به چی شدازهمه مهمترکه خانم دکترتم که به دنیاآورده بودت اومده بودومیخواست شماروببینه که.........

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)