سه ماهه اول بارداری
91/06/08
زمان می گذرد و زمانه پیر می شود...
تنها یاد توست که هر ثانیه در دلم جوانه می زند؛تو تکرار می شوی و من هر روز به شوق حضورت دلتنگ
می شوم؛تیک تیک ثانیه ها به وقت قرار عاشقی ست... ساعتم را به وقت دلم کوک کرده ام چون ثانیه
ها را تند تند می شمارد!
سلام عزیزدلم!حال و احوال ما که این روزها خیلی خوبه...خوشحالیم از اینکه با تو خواهیم بود. این
روزا دیگه ما همش خونه مامان ایران در حال بخور و بخوابیم و زحمت اونا رو خیلی زیاد کردیم.انشاالله در
آینده بتونیم با هم جبران کنیم.بعدازظهر ساعت 4 قراره که خاله گیتا بیاد دنبالمون تا باهم بریم
سونوگرافی که دقیقتر از اوضاع و احوال شما باخبر بشیم
بابا مرتضی هم که این روزا آروم و قرار نداره.از سر کار زودتر میاد تا باهم بریم.
خلاصه رفتیم سونوگرافی که ببینیم کیسه حاملگی تشکیل شده یا نه؟ در کمال ناباوری دکتر جمالزاده گفت که بیاید قلب کوچیکش رو ببینید!
اصلا باورمون نمی شد.من و خاله گیتا یه جوری دست و پامون رو گم کرده بودیم!چقدرزودقلب
کوچولوت تشکیل شده بود.این اولین نشونه ازبودن توبودومن هزارباره به خودم می بالیدم وقدرت
خداراهزارباره شکرمی کردم.
خدایا بازم میگم شکر.هزار مرتبه شکر
اولین تو بودی،آخرین هم تو خواهی بود!
نمیخواهم طعم چشم دیگری را بنوشم...
انتظار بارانت سخت هم که باشد فقط به خیال آمدنت خیس
خواهم شد!
91/6/14
سلام گل من,زندگی من,حال واحول ؟من که اصلاحالم خوب نیست ازصبح باخونریزی بدی ازخواب
بیدارشدم ,انگارازهمه چیز ناامیدشده ام حتی ازباتوبودن....به این زودی ازدست من میخوای
فرارکنی؟من ومرتضی تمومی سعیمونوبرای خوشبختی توخواهیم کردفقط شرطش اینه که
توبمونی.....
مثل بادکنکی به دست کودکی
هرجامی روی بایک نخ به تووصلم
نخ راقطع نکن می روم پیش خدا..............
بعدازظهررفتم سونوگرافی وازاحوالت باخبرشدم .مردیم وزنده شدیم تامتوجه بودن توشدم دکتربهم
اخطارجدی داده که بیشتراستراحت کنم
میای بهم یه قول بدیم ,که هیچ وقت همدیگروترک نکنیم,تاآخرش باهم باشیم توسختیاباهم بجنگیم
وباخوشیاباهم بخندیم
91/04/07
سلام عزیزی که نمی دونم دختری یاپسر؟؟؟؟؟؟؟البته هرچی باشی
عزیزی ی ی ی ی ی ی ی ی ی
مافقط آرزوداریم سالم وسلامت باش .ایشالاااااااااااااا
امروزقراره خاله گیتاکه تاالان به مالطف زیادی داشته وتمومی زحمتای مااین روزاهمش رودوش ایشونه
ازمطب خانم دکتردستگاه فشارودستگاهی که می تونیم صدای قلبتوگوش کنیم بیاره ,خیلی بی تابم
که صدای قلب کوچولوتوبشنویم....مامان لیداوعمه موناهم میان خونه مامان ایران تاهمه باهم ,بودن
توروجشن بگیریم
خلاصه اینکه ساعت به ووقت قراره عاشقیست 1-2-3
بله این صدای دلنوازقلب توست تویی که زندگی,عشق,امیدهمه درتوخلاصه می شه,تویی که به
زندگی مارنگ خوشبختی خواهی پاشید,تویی که همه آرزوهابرای توخواهد بودوهمه
نبایدهاباتوبایدخواهدشد,به حدپرستش می پرستمت همه ی دنیای من...........
پس می زنم لحظه ها راتابرسم به بلندای
آغوش آرامش بخش تو,,,که درآغوشت بگیرم
,بفشارمت
,خودم راگم کنم ودنیایم راببازم درپس عطرتنت
ای زیبای من...................
91/07/17
سلام گلکم,حالت چطوره ؟تودل مامان بهت خوش میگذره ؟آخه این روزاهمه هوای منو خیلی دارن
واونم دلیلش شماهستی,بابامرتضی که چه من من هوس بکنم چه نکنم تندتندبرام چیزای ترش
وشیرین میاره ,چیزای نوبرونه میاره (((مرسی بابای خوبم)))
مامان ایرانم که این روزاکارش شده مواظبت ازمن (درواقع ازشماکه آب به دلت تکون نخوره)خاله
گیتام که مدام شماروچک میکنه ورابط من وخانم دکترم هستش .....عمه مونام هرروزجویای
احوالپرسی ازشماهستش ,خلاصه اینکه ماهروز تن وبدن همه رومی لرزونیم وزحمت همه
روزیادکردیم همه نگرون هستن وهرروززنگ میزنن وجویای احوالپرسی هستن(دست همشون
دردنکنه)....اگه ازاحوال خودم برات بگم که کارم شده نگرانی واسترس,آخه بااین خونریزی هایی که
دارم هروزنگران ترازدیروزم که مباداازدستت بدم ولی خداباماست من هروزبرات قرآن میخونم میدونم
که هم منوآروم میکنه هم تورو,ازخداوندهمش سلامتیتوخواهش میکنم میدونی عزیزم تاالان 4تاقرآن
برای سلامتیت ختم کردم .امیدوارم خدا به درددلای من گوش بده وتاآخرشماروبرامون حفظ کنه
.آمین....................
امروزروزتولدمنه وباشرایطی که دارم نمی تونم ازخونه بیرن برم ,بابامرتضی برام کیک گرفته وتوخونه
مامان ایران یه تولدکوچولوگرفتیم .امیدوارم سال دیگه تولدمودرکنارشمابگیرم وتوقشنگترین هدیه
آسمونی هستی برای من,برای هرروزباهم بودنمون خیلی دعامیکنم...........راستی امسال همه
برای شماکادوگرفتن(دست همگی دردنکنه)