نی نی خاله آسیه
سلام عزیزم
خوبی ؟خوشی وسلامت هزارمرتبه خداروشکر
روزهای سردپاییزی برای من وشماداره یکنواخت وبه سرعت نورمیگذره وتقریبا تمام روزها یکنواخت مگراینکه
بادوستان من ویابادوستان بابا مرتضی درطول هفته قرارمداری بزاریم,مثل دیروز که برای دیدن نی نی خاله آسیه
بابچه ها قراری هماهنگ کردیم ورفتیم ازنزدیک نی نی کوچولوش رو البته باچندماه تاخیر زیارت کردیم
همیشه برات گفتم که چقدرعلاقه خاصی به نی نی های کوچولو وحتی بچه های بزرگترازخودت داری .حالافرقی
نمیکنه این نی نی آشنا باشه یاغریبه ...بادیدنشون سریع واکنش نشون میدی وانقدر اظهارعلاقه شدید که یه
وقتایی دیگه من اعصابم خوردمیشه وناراحت میشم چونکه یکسره یادوست داری بوسشون کنی یایکسره نی نی
ها پیش من باشن واصلاکسی دیگه بغلشون نکنه ....
دقیقاخونه خاله آسیه هم همین اتفاق افتادبادیدن نی نی کوچولوازخودبیخود شدی ویکسره مامجبور بودیم کنارنی نی کوچولو باشیم وتمام توجهمون به نی نی
نگاه کن اینجا باچه ذوقی دستاش روگرفتی
اینجا همش به من میگی مامان نگاه کن چقدردستاش کوچولوه
باهزار گریه وزاری راضی شدی مامان نی نی کوچولو به نی نی شیربده وخوابش کنه
وااااااااااااااااااااااااااااای گیر دادنت وبغل کردنت برای باران (نی نی خاله سپیده)شروع شد
ازاینکه بغلشون میکنی وبوسشون میکنی ایرادی نیست ها ....اما یه کم زیادی فشارشون میدی
اینم ازدیدنایی نی نی خاله آسیه همراه بادوستان