مگه میشه....
سلام دختربانمک وخوشگل من
ازاینکه این روزها انقدراکتیو وپرانرژی می بینمت خوشحالم وخداروشاکرم
همین الان یهویی دلم برات آب شد ودلم برات خیییییییییییییییییییییییییییییییلـــــــــــــــــــــــــــــــــــی تنگ شد,اول
به خونه ی مامان جون زنگ زدم وباهات صحبت کردم بعدش هم شروع کردم عکسات رودیدن ,شایدهرکدوم
عکساتوهزارباردیده باشم اما انقدربادیدن هرکدوم ذوق زده میشم وقربون صدقه ات می رم که انگاری دفعه اوله
دارم میبینم ,به قول همکاران محل کار شرکتم میگن هروقت نفیسه نیشش بازمیشه بدونیدداره عکسای
آتریسارومیبینهآخه مگه میشه همچین شاهزاده ای داشته باشی وبراش ذوق زده نشی !!!
آخه مگه میشه این همه شیرین کاری رو وشیرین زبونی روببینی وضعف نکنی !!!
ضعف میکنم وقتی ازمحل کارم که میام می دوی میای میگی مامان سلام
ضعف میکنم وقتی دارم نمازمیخونم میای کنارم می ایستی ومثل من پچ پچ میکنی ودولا .راست میشی (البته
برای سجده رفتن ازمن سبقت میگیری تامهرمن روبرداری وشروع به خندیدنهای بلند بلند کنی )
ضعف میکنم وقتی عین آدم بزرگا غذامیخوری بعضی وقتا هم میگی گذام داغه بعدخودت شروع میکنی به فوت
کردن
ضعف میکنم وقتی وارد شهربازی میشی بلند دادمیزنی هورا بچه ها .......انقدراین بچه ها روقشنگ میگی که
کیف میکنم
ضعف میکنم وقتی آخرحرفاتوجمعبندی میکنی مثلا میگی بریم خونه مامان ایران میگم کی اونجا باشه :میگی
:خاله ,دایی ,آقا,شیدا ,شادی,سعید بعدمیگی همه همه
ضعف میکنم وقتی باشروع برنامه فیتیله میگی شروع شد وبادادن انرژی مثبت توهم باهمون حالت دستها
دادمیزنی انرژی مثبت
ضعف میکنم وقتی محدوده ی خیابونهای مامان جون وخودمون وحتی خیابونی که همیشه برای شما کیک
وشیرینی میخریم روبلدی وبادیدنشون واکنش نشون میدی
ضعف میکنم برای درگوشی صحبت کردن این روزهات
ضعف میکنم برای عصبانیتت که پشت سرهم خدا روصدامیزنی
ضعف میکنم برای مواقعی که ناراحتم میکنی وبعدخودت ازمن ناراحت ترمیشی ومیای صورتم روغرق دربوسه
میکنی
ضعف میکنم برای مواقعی که برای عروسکات مامان میشی وباهاشون حرف میزنی وبهشون غذامیدی
ضعف میکنم برای لی لی حوضک خوندنت ,تاب تاب عباسی خوندنت
ضعف میکنم برای وقتی که کیف منو گردنت میکنی ,عینکت رومیزنی وبای بای میکنی ومیگی خدافس(خداحافظ)
ضعف میکنم برای همه ی حرکاتت ,دویدنت,خندیدنت ,راه رفتنت ,شیطنتت........................................
ضعف میکنم وقتی حرفای جدید,کلمه های جدیدروبه زبون میاری ,مثلا دیروز به محض نشستن توی ماشین
میخواستی شیشه ی ماشین روبدی پایین که بابا مرتضی گفت خرابه ,گفتی :درست کن بابا
مثلا دیروز که ازخواب پاشدی به مامان جون گفتی گرسنمه گذا ایخام
مثلا آب که میخوری میگی مامان آبش یخه
مثلا بابامرتضی برات چندجفتی دمپایی خریده بود گیج شده بودی تندتند پات میکردی ومگیفتی بابا خریده
,گشنگه(قشنگه)
خلاصه که این روزها باوجودکم خوابیها ,خستگیها وشیطنت های بسیار زیادشما بازم من برات درحال ضعف کردنم
** دوستـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت دارم عشقم**