، تا این لحظه: 11 سال و 27 روز سن داره

پرنسس زیبای ما

یک اربعین گذشت

1393/8/22 23:22
نویسنده : مامان نفیسه
1,082 بازدید
اشتراک گذاری

سلام شیرینم

دخترم:

 مرگ موهبتی است الهی ,که به قامت هرموجودزنده ای می نشیند,بشیرت ازاین قاعده مستثنی نیست

ومانیزازآنغافل هستیم.چه سخت است باورش ,تحملش,جداشدنش وندیدنش... ولی چه می

شودکرد,بایددربرابرمشیتالهی سرتسلیم فرودآورد,گرچه خلوتش ناگهانی بودورفتنش نامنتظره ,وجودش

افتخاربودونبودش مسلخ تلخ ناباوری,دلش دریای عشق بودووجودش باران کرامت ,ستاره ای بودکه خاموش

شدوخورشیدی بودکه غروب کرداما,طنینصدای دلنشینش همچنان درگوش ما,مهربانیش درقلب ماوزیبایی چهره

اش همیشه دریادماست...امیدکهدرجواررحمت پروردگارآسوده وآرام بیارامدوازآمرزش حضرت حق بهره مندشود....

چهل غروب غمبارازپرکشیدن مادربزرگ گرامیم گذشت وماهمچنان درخلوت خودمان لحظات خوب بودن بااورامرورمی

کنیم .لحظه به لحظه ازتکه کلامهاش واشعاروگفته هاش می گیم وهنوزباورمون نمیشه که واقعاچهل روزه که

نداربمش....

تواین چندروزهمه درگیرتهیه وتدارک مراسم چهلم مادربزرگ عزیزم بودیم وخداروخداروهزارمرتبه شکرکه توی تمامی

مراسم ازخونه مامان جهت درست کردن خرماوحلواو....تامسجدوسرخاک وسالن برای شام پابه پای من بدون اذیت

ونق زدن راه اومدی .برعکس مراسم هفت کهبه خاطرشرایط تب وسرماخوردگیت نتونستم پذبرای مهمونای

گرامیمون باشم توی تمامی کارها ازحلواوخرماو...درست کردن تا تمییزکردن منزل مامانم کمک دستم بودی (البته

خیلی جاهارومن تمییزمی کردم,شماکثیف میکردی )ولی انقدرشیرین کاری وخوش زبونی می کردی که برای همه

شده بودی یه سوژه برای سرگرمیودلخوشی برای خنده ...ماشااله ماشااله همه ازهوش واستعدادبالات تعریف

می کردند...تازه جدیدا انقدرآوازه خونشدی که نگوونپرس ....توی آوازت کلمه لالالالا وبالا بالا بالا روزیادبکارمی بری

....امامیخونی ها.....

به امیداینکه ازاین به بعدهمیشه ازعروسی ها ومهمونیای به خوشی برات بنویسم وازمراسم های عروسی ازت

عکس بزارم به خدامی سپارمت .

آتریساجون موقع آماده کردن خرماوحلواو....برای مراسم چهلم

آتریساجون موقع رفتن به سالن برای مراسم شام

سالن جهت شام

وای که اگه من شیدارونداشتم چیکارمی کردم!!!!!!!

کم مونده بودساریناجون(نوه دایی ام)روخفه کنی

آتریساوپسرخاله هاش

آتریساومامان نفیسه اش

پسندها (3)

نظرات (5)

مینا
26 آبان 93 12:58
عزيزم اميدوارم خدا مادربزرگ مهربونتونو قرين رحمت كنه و جايگاه ابديشون بهشت برين باشه خداروشكر ميكنم كه اتريساجوني ايندفه حسابي باهات راه اومده و خودت راضي هستي ايشالا تو همه مراحل زندگيتون شادوخوشحال باشين و ديگه غم نبينين
مامان نفیسه
پاسخ
همچنین برای شمادوست عزیز
مامی آتریسا جون
26 آبان 93 16:04
ایشالله که روحشون همیشه در آرامش باشه... خدا رحمتشون کنه غم آخرتون باشه عزیزم فدای شما قند عسلم بشم الهـــــــــــــی که اینقدر قشنگ آواز میخونی، با آتریسایی پیش هم بودین یه کنسرت راه مینداختین عزیز دلم آرزو میکنم همیشه در مراسم شادی دور هم جمع بشین می بوسمتون
مامان نفیسه
پاسخ
مرسی عزیزم.درکنارشمادوست عزیز
مامان هستیا
27 آبان 93 10:27
سلام خانمی. انشالله که خدای بزرگ مادربزرگتون رو قرین رحمت کند. و انشالله برای شادی و خوشی دور هم باشید . آتریسا گل رو هم ببوسید
مامان نفیسه
پاسخ
تشکردوست خوبم.مرسی عزیزم
خاله گیتا
28 آبان 93 14:13
مادر بزرگ عزیزم همیشه در قلب ما زنده ااست. هم اندازه ی مادرمان دوستش داشتیم واز این افسوس می خوریم که با از دست دادنش از دیدنش و دعای خیرش محروم شدیم .امیدواریم روحش قرین رحمت گردد واز همینجا از همه ی عزیزانی که در مراسم مختلفش شرکت نمودند تشکر و سپاس گزاری می کنیم. از بابای آتریسا جونم که خیلی برای بر پا نمودن این مراسم زحمت کشید تشکر میکنیم امید واریم بتوانیم در شادیهاشوت جبران کنیم . از طرف اعضای خانواده
مامان نفیسه
پاسخ
آمین
مامان
7 دی 93 13:48
خدا رحمتشون کنه فاتحه براشون خوندم.آخ ولی خیلی دلم حلوا خواست چون کلا" با یکی از چیزهایی که راحت گول میخورم حلواست
مامان نفیسه
پاسخ
متشکرم.ان شااله روزبدنداشته باشید