نوزده ماهگی آتریساجون
آتریسای من....
نام تومراهمیشه مست می کند...
بهترازشراب...
بهترازتمام شعرهای ناب...
نام تواگرچه بهترین سرودزندگی ست ...
من تورابه خلوت خدایی خیال خود...
بهترین بهترین من خطاب می کنم ...
** بهترین وبهترین من سلام **
آتریسای این روزها....همان فرزندی است که همیشه آرزوی داشتنش روداشتم :
شیرین ودوست داشتنی ....
رندوباهوش ....
زیرک وفرزوتندوچابک....
خوش اخلاق ومهربون....
نازک دل وحساس ....
خلاق وتوانا....
زرنگ وپرانرژی...
شیطون وبازی گوش وگاهی سربه هوا....
خوش زبون وشیرین ادا...
گردوخوشگل (نه زیادچاق ونه زیادلاغر)...
بامزه ودلنشین وگاهی وصف نشدنی....
باورم نمی شود,توده سلولی کوچکی که 39هفته طول کشیدتاموجودی بشودبس دوست داشتنی وشیرین,اکنون
نوزده ماهه ای ست که قلب وجانم ازاوست .نوزده ماهه ای ست که عشق وزندگی ودنیای من است .نوزده ماهه
ای ست برای تمامی لحظه های تنهایی ام ودلتنگی ام ...
دخترنوزده ماهه من :
روزاززندگی باهم بودنمان مبارک.
ازاینکه 582روزاززندگیم روبالحظه های جوروارجورباتوسرکردم خداروبه خاطربودنت شاکرم وازاینکه روزبه
روزشاهدرشدوتکاملت هستم خداروستایش می کنم .
هرروزازدیروزشیطون تروبامزه ترمی شی ,اگه قبلن چندروزی می گذشت تایه چیزی رویادبگیری الان
هرروزوهردقیقه وثانیه یه کارجدبد,یه حرف جدید,یه شکلک جدید یادمی گیری وماروازدیروزوازیک ساعت ویک دقیقه
ویک ثانیه قبل خوشحال ترمی کنی .تاچندروزقبل کلمه یادمی گرفتی ,چنرروزی هست که کلمه روبه دنبال جمله
یادمی گیری .امروز کلمه بشین ,اومد,پیشی ,هاپو,ریخت ,بالا,نی نی ,عمو,داغ و....روواضح یادگرفتی ودرقالب
جمله بیان می کنی....
مثلا:بیابشین,بیاخواب,بیابییم وبییم بالا.....
دخترباهوش من غیرازاعضابدن(مو,دست,پا,زبون,چشم,گوش)انگشت ولپ وصورتش روهم بلدشده نشون بده
دخترباهوش من بااستفاده ازپازلی که بابامرتضی براش خریده وبسیار بسیارشمانسبت بهش علاقه نشون دادی
,تمامی حیوانات (حدود40نوع حیوون)ومیوه هاش رو(حدود15نوع )می تونه سرجای خودش قراربده(ذوق مرگ
میشم وقتی همه رودرست می چینی)
تازگیاکتاب داستان وکتاب نقاشی روخیلی بهش علاقه نشون میدی وعاشق خط خطی کردن وعاشق توضیح دادن
راجع به موضوعات کتاب داستان هستی ,چیزایی که خودت بلدی برای گفتنش پبش دستی می کنی مثلاتاصفحه
توپ رومی بینی می گی بوپ(توپ)و...
بعضی وقتام خودت شروع به خوندن کتاب می کنی وبعضی جاهام فقط لب می زنی (که من عاشق ابن لب زدنتم)
بدون شرح(هیچ حرفی برای گفتن نیست)
این روزاحرف حرف تو,ولی بعضی وقتازورگویی تومنوکلافه میکنه,چون مدام میگی ابنجابشینیم ,ازاینجابلندبشیم
.بریم اونور,بریم اینورو...واین نشستن وپاشدنهای زیادیه وقتایی منواذیت میکنه (البته مقصرشمانیستی ,من
مقصرم که 7-8ساعت ازبهترین انرژیم صرف کاربیرون مبشه )تازه وقتیم بیام خونه شام درست کردن ونظافت منزل
ورسیدگی به شما,بعضی روزهاحمام کردن شما هم جزءوظایف منه ,که بااون تیپ امرکردن شما دیگه آخرشب برام
توانی نمی مونه ولی یادت نره ها این چبزها ذره ای ازعشق ومحبت منونسبت به شماکم که نمیکنه هیچی
هزارباره قربونتم می رم...
دیگه اگه بخوام ازبدوبدوکردنات وژستای جدیدت وادا های جدیدت برات بگم ,دل من یکی که آبه....
خداروشکرخداروشکرغذاخوردنت بهترشده ولی همچنان به شیرینی جات علاقه ای نشون نمیدی,ولی تادلت
بخوادآجیل وتخمه ومخصوصابادوم هندی دوست داری .
عاشقتم وقتی برات میخونم :سلام سلام کی ماهه کی ستاره ؟جواب میدی :من من ....کی توی دستاش گل
شادی داره؟جواب میدی:من من ...سلام به هرکی دستشوبالاکرد,سریع دوتادستاتوبالامی کنی وهمش اعلام
میکنی بالا بالا(یعنی من دستام روبالاکردم)باشادیهاش سروصدابه پاکرد...شروع میکنی به دست زدن
وسروصداکردن....(عاشق این لحظه هام)
تامیگم خوشگل مامان کیه؟میگی:من من ...عزیزمامان :میگی :من من ...عشق مامان :میگی:من من ....
(واقعا هم خوشگل مامانی ,عزیزوعشق مامانی ,هستی وبودونبودمامانی ......)
حرف دعوارویادگرفتی ,هروقت زمین میخوری ویااذیت می شی میای میگی :دعوا ,دعوا ومن تازمین
ودیوارو...رودعوانکنم ول کن ماجرانمی شی...
آهنگ جدیدی که تازگیا موقع بازی ویابدوبدوکردنات میخونی :دوقول ,دوقول ,دوقل (بصورت پشت سرهمی
وتندتنداداش می کنی)
اسباب بازیهای جدیدآتریساجونی
من هرچقدرازدنیای شیرین این روزهاباتوبگم بازم حرف برای گفتن هست .....
دیشب خاله الهه وعمومجید(یکی ازدوستان صمیمی )ازمشهداومده بودندوبرای زیارتشون خونشون همراه
باعموحمیدشیعه (یکی دیگه ازدوستان صمیمی )دعوت شدیم .ازتولدحسام جون(پسرعموحمید)چندروزی می
گذشت امابازمابه رسم بادیودوهم به مناسبت نوزده ماهگیت یه کیک کوچولواماخوشمزه خریدیم ودورهم دویاره یه
شب به یادماندنی روبه یادگارگذاشتیم .ازاینکه درکنارنگین وحسام شب خوبی روداشتی وبازی وبدوبدومیکردی
ومی خندیدی خوشحال بودم
کیک خوشمزه
بادیدن کیک شروه کردی آهنگ تولدروبازبون خودت خوندن (البته مافقط ت روخوب تشخیص می دادیم)-دست
میزدی ومنتظربودی شمعو زودترازهمه فوت کنی
قربونت برم عـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزم
اینجاداری آهنگ تولدتولدرومی خونی
دخترچای خورمن
باآرزوی بهترینهابرای حسام عزیزوخانواده ی عزیزوگرامی اش
دخترم بدان :
زندگی کردن بامردم این شهرمثل دویدن درگله اسب است,تامی تازی باتومی تازن,زمین که میخوری ,آنهایی که
جلورفتن هرگزبرای توبازنمی گردن وآنهایی که عقب بوده اند به داغ روزهایی که می تاختی تورالگدمال خواهندکرد
دخترم مراقب باش ,اینجازمین است ,گاهی خشک وسخت وگاهی نرم ونمناک....
اما بایدطوری زندگی کنی که همیشه ردپای بودنت برای جهان وجهانیان بماند,بگذارزمین وآسمان سرنوشت
توراتعیین کنندوبایداین رابدانی که نه آمدنمان دست خودمان است ونه رفتنمان !!!
آمدن ورفتن دونقطه انداینکه چگونه به هم وصل می شوندهنرآدم بودن و**آدم ماندن **ماست...
دخترم مراقب باش ,اینجازمین است ورسم آدمهایش عجیب ...اینجاکه گم شوی بجای اینکه دنبالت بگردن
فراموشت میکنند....
اینجازمین است.......................................