، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

پرنسس زیبای ما

گفتگوباخدا

1393/4/12 23:02
نویسنده : مامان نفیسه
984 بازدید
اشتراک گذاری

الهه زیبایی...

 

خواب دیدم درخواب باخداگفتگویی راداشتم .خداگفت که میخواهی بامن گفتگوکنی؟گفتم :اگروقت داشته

باشید.خدالبخندزدوگفت :من همیشه وتاابدوقت دارم...

چه سوالاتی درذهن داری ؟گفتم چه چیزبیش ازهمه درموردانسانهاشمارامتعجب میکنه؟؟؟خداپاسخ داد...

اینکه آنهادربودن دردوران کودکی ملول میشوند,عجله دارندکه زودتربزرگ شوندوبعدحسرت دوران کودکی رامی خورند...

اینکه سلامتیشان راصرف به دست آوردن پول می کنندوبعدپولشان راخرج حفظ سلامتی می کنند...

اینکه بانگرانی نسبت به آینده فکرمیکنندبه حدی که زمان حال فراموششان می شود,انچنان که نه درحال

زندگی می کنندونه درآینده ...

اینکه چنان زندگی می کنندکه هرگزنخواهندمردوآنچنان می میرندکه گویی هیچگاه زنده نبوده اند...

خداونددستهای مرادرست گرفت ومدتی هردوساکت بودیم.بعدپرسیدم:

بعنوان خالق انسانها,میخواهیدآنهاچه درسهایی اززندگی رایادبگیرند؟خداونددوباره بالبخندپاسخ داد:

یادبگیرندکه نمی توان دیگران رامجبوربه دوست داشتن خودکرداما می توان محبوب دیگران شد.

یادبگیرندکه خوب نیست خودرابادیگران مقایسه کنند.

یادبگیرندکه ثروتمندکسی نیست که دارایی بیشتری داشته باشد بلکه کسی ست که نیازکمتری داشته

باشد.

یادبگیرند که ظرف چندثانیه می توان زخم عمیقی دردل کسانیکه دوستشان داریم ایجادکنیم وسالهاوقت لازم

خواهدبودتاآن زخم التیام یابد.

بابخشیدن بخشش یادبگیرندویادبگیرندکه همیشه کافی نیست دیگران آنهاراببخشندبلکه خودشان هم

بایدخودراببخشند.ویادبگیرندکه من اینجاهستم همیشه........................................

حلول ماه مبارک رمضان ,بهارقرآن ,ماه عبادتهای عاشقانه ونیایشهای عارفانه وبندگی خالصانه راخدمت همه

دوستان عزیزم تبریک عرض میکنم .اگرقابل باشیم آرزومند آمرزش گناهان وبرآورده شدن حاجات تمامی عزیزان

هستیم ...التماس دعا...

سلام شاپرکم .سلام قاصدک خوش خبرم .حالت خوبه؟مطمئن هستم که خوب خوب خوب خوبی.....(خداروشکر)

عزیزم توکه خوب باشی ,منم خوبم ,بابامرتضام خوبه,دنیام خوبه .....دنیای من ....

مطمئن هستم که همه عزیزانم ماه رمضان رابه خاطروفورنعمت وبرکت خدادادی اش بسیارارج می

نهندوبسیاردوست دارند.اما هرچقدشما این ماه رادوست داشته باشیدبیش ازمن دوست نخواهیدداشت

.چراکه دراین ماه دست پرمهرومحبت خداوندچه زیبابرسرمن کشیده شدوچه زیباترکه مراموردلطف ومحبت

خودش قرارداد.حس مادری رادرمن بوجودآوردوباعنایت وخواسته ی فقط وفقط خودش این حس رادرمن پرورش

داد.چه زیبافراوانی نعمت وبرکتت رادرخانه دلمان پاشیدی وچه زیباتراینکه به نجوا هاودعاهای شبانه ام پاسخ

دادی.من پنجره احساسم رابازگذاشتم تانسیم ملکوتت رابرمشامم استشمام کنم وچه زیبالایق مهمانیت

 درزیربارش رحمت آسمانیت قرارگرفتم .من سفره خواهش ونیازم راخالصانه و باتمام وجود برسجاده نمازم  پهن

کردم .دستهای خالی بی ارزشم را به سمتت درازکردم .قلب شکسته پرازگناهم رادرگروقلب مهربانت رهاکردم

وباچشمهای پرازاشک وباسری پائین ازشرم وگناه درمقابلت زانوزدم وازتوخواستم ...

توچه زیبا وچه مهربان که من رابیشازهمیشه دیدی وبیش ازهمیشه موردلطف خودت قراردادی ,چراکه من

همیشه معتقدبودم که من هرچهرابخواهم شایددیر,ولی برایم خواسته ای ,همیشه امیدداشته ام که قفل

بسته درشایدزنگ زده باشد,طنابدورگردنم  شایدپوسیده باشدوسیاهچاله اسارتم شایدشکافی داشته

باشدبرای ورودنور...به خاطرهمین استکه یک دنیای ناقص راهمیشه بیشترازیک بهشت متعالی می توان

دوست داشت ,چون خواسته توچنین است,ارداه کنی میدهی ,اراده کنی میگیری,اراده کنی خوشبخت میکنی

,اراده کنی بدبخت ....حال که اراده کردهای ودادی !! کجا شکرجواب اون همه محبت را به جاآورم ؟!کجا وباچه

زبانی شکرگذاروفورنعمتت باشم ؟!

""مطمئنم که همیشه درمقابلت کم آورده ام ای مهربانترین مهربانان....""

 26ماه رمضان سال1391خداوندبذروجودپاک تورادرمن کاشت وباحول وقوه الهی تورابرای من باوجودمشکلات

زیادم حفظ کرد.پس چه زیباست رمضان وچه زیباست عیدی عیدفطرش برای ما...

خداوندابه حق محمدوآل محمدت دل تمامی عزیزانم رادراین ماه مثل دل من خوش کن وهمه عزیزانم رابه

عزیزترین آرزوهاشون برسون .

دخترم یادبگیر:

گشاده دست باشی ,جاری باشی همچون"" رود""

باشفقت ومهربان باشی همچون ""خورشید""

اگرکسی اشتباه کردآن رابپوشانی همچون ""شب""

اگرعصبانی شدی خاموش شوی همچون ""مرگ""

متواضع باشی وکبرنداشته باشی همچون ""خاک""

بخشش وعفو داشته باشی همچون ""دریا""

وامااندراحوالات دخملی زیباروی من:

دخملی من این روزاخیلی شیرین شده وداره سعی میکنه که کم کم حرف بزنه ,یکسری ازحرفا روبازبون بی

زبونی میگه اما تمامی حرفای مارومتوجه میشه ....تازگیاخیلی خوب باهم ارتباط برقرارمی کنیم چون دخملی

من بسیارباهوش وحرف گوش کنه 

حرفهای بیا ,برو ,اومد ,رفت ,نه ,به به ,م م ,د د , آبا, ایران ,نانای,ماما ,بابا, بع ,روخوب ادامیکنه 

نانای کردنش پیشرفته ترشده (دستاشوبهترمیچرخونه .خودش بهترمی چرخه .بشکن میزنه )

کنترل ماهواره وتلویزیون و ...راتشخیص میده ووقتی بهش بگی بروبیار میاره (مخصوصاکنترل ماهواره چون

یکسری آهنگ های خاص خودش روش ضبط شده,جالبتراینکه حق انتخاب باخودشه وقتی یک آهنگی رونمی خوادبه شدت اعتراض میکنه )

موتورسواری روخیلی دوست داره وخودش باحرکت دستش قام قام میکنه 

ضبط ماشینروبلدشده خیلی باحال  آهنگهایی روکه دوست نداره  میزنه بعدی ویاحتی قبلی

عاشق وان حمامشه ودوست داره هرروزبره آب بازی (البته منم چون توی گرماازسرکارمیام خونه وآتریسام یه

کم گرماخورده ,سعی می کنم یک درمیون ببرمش حمام وبهش اجازه بدم که بیشترازقبل آب بازی کنه )

وقتی توی دسشتشویی دارم میشورمش ازاینکه عکس خودش روتوی آینه میتونه ببینه کلی ذوق میکنه وجالب

اینکه کلی شکلک ازخودش درمیاره (یکی ازاون شکلک هادرآوردن زبونشه تاجایی که امکان داره)

جدیداشروع کردم به تمرین ازجیش گرفتن ,به خاطرهمین وقتی میبرمش جیشش روبگیرم خودش هم بامن

پیش پیش میکنه 

امروزکه دارم براش این پست رومینویسم پنج شنبه پنجم ماه رمضون هست والان بابامرتضی تماس گرفت که

برای افطارغذادرست نکنم چون میخواددخملی روببره گردش 

منم ارخداخواسته کیف کردم ,دخملی روحمام کردم وبه نظافت خونه طبق معمول پنج شنبه ها رسیدم .وقتی

بابامرتضی اومددم افطاربودوشماخواب بودی ,هرکاریش کردم که افطارکنه ویه حاظری بخوره قبول

نکردونکرد,بعداعلتش روفهمیدیم که توی خانه رز,بعلت شلوغ شدن درماه رمضان برامون جارزروکرده بوده(مرسی

بابامرتضای خوبم )خیلی وقت بودقراربودبریم خانه رزامانمی دونم چراجورنمی شد تااینکه بابامرتضی گفت الان

بهترین وقته که اونجامیزافطاروسلف سرویس افطار داره وبهمون بیشترخوش میگذره,ماهم ازخداخواسته رفتیم

حاظرشدیم وبادخملی رفتیم ددر

هورا غذا

مامان من میخوام بیام پاییت برم پیش نی نی ...اماانگاریه کم خجالت میکشم 

محوطه بیرون خانه رز

 

هوااون شب عالی بودمخصوصااینکه نم نم بارون هم میومد

آتریسا وازخوشحالی نانای 

بابامرتضی :

اگه تومنودوست داری 

                                من عاشقتم ...

 

 

پسندها (4)

نظرات (6)

مامی آتریسا جون
15 تیر 93 12:44
التماس دعا داریم الهی فدای نانای کردنش بشم من
مامان نفیسه
پاسخ
خدانکنه خاله ای
مامان امیـــرحسیــــن
15 تیر 93 15:16
متن قشنگي بود عزيزم خدا اين دخملي رو ساليان سال برات حفظ كنه و كانون خانواده تون هميشه گرم باشه! راستي شما كدوم شهر هستين؟
مامان نفیسه
پاسخ
مرسی عزیزم .همچنین امیرحسین عزیزروبرای شما.ماکاشان هستیم ومی تونیم درخدمتتون باشیم
خاله الهام،مامان نهال
16 تیر 93 13:00
نفیسه جون خیلی گفتگوی قشنگی با خدا داشتی مطمئنم خدا از داشتن بنده ای مثل تو به خودش میباله.وبالاترین پاداشش به تو وجود پاک ونازنین دخترته.التماس دعا مادر نمونه
مامان نفیسه
پاسخ
مرسی الهام جون .توهمیشه نسبت به من لطف داشتی
مامان لیلی
16 تیر 93 13:49
سلام خانوم گل مهربون.... شما هم حسی که آرسام من به من میده به مادرت منتقل میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟ فرشته کوچولوی مهربون ان شاء ا... وقتی یه کم بزرگتر شدی هیچوقت بین تو مامان جونت فاصله نمی افته الهی آمییییین عکسات خیلی نازن خاله جونیییییییییی
مامان نفیسه
پاسخ
آره خاله جونم .وقتی دستاشودورگردنم حلقه میکنه میخوام دنیانباشه امااین حس همیشه باشه
مامان امیـــرحسیــــن
16 تیر 93 15:01
زنده باشيد عزيزم حدس ميزدم مال اصفهان باشيد! ما اصفهان ساكنيم و همشهري حساب ميشيم! موفق باشي گلم
مامان نفیسه
پاسخ
مرسی عزیزم.خوشحال میشم یه روزدرخدمتتون باشم
مینا
23 تیر 93 0:45
رمضان بر شما هم مبارک باشه خانومی همیشه ب سفرو گردش دوست خوبم ایشالا همیشه درکنارهم خوش باشین به به چ جای باصفایی هم رفتین
مامان نفیسه
پاسخ
مرسی عزیزم .انشااله یه روزهم همین جادرخدمت شمادوست عزیزم باشیم