، تا این لحظه: 11 سال و 16 روز سن داره

پرنسس زیبای ما

سومین تولد باشما

1394/7/18 23:14
نویسنده : مامان نفیسه
1,426 بازدید
اشتراک گذاری

عقربه های ساعت زودترازنفس هایمان جابه جا می شوندولی افسوس که تیک تیک شان راهیچ وقت ازعمق

وجودمان احساس نکردیم ویانخواستیم که احساس بکنیم مثل زمانی که سال آخرین لحظاتش راپشت

سرمیگذارد,تازه به یادمی آوریم که چه کارهایی می توانستیم بکنیم که نکردیم............

صدافسوس که عقربه ها فقط درعلم است نه عمل !!!

مناسبتهای زیادی توطول یکسال باعث میشوند که توسالشماری کنی !روزازدواجت ,روزبه دنیااومدن فرزندت

,روزتولدت وخدای نکرده روزجدایی ومرگ ...................هرچه باشدباعث می شود سال برای ما

بارها وبارها تکرارشود وامروز بهانه ی تکرارمنم ,روزتولدم ومتاسفانه روز جدایی مادربزرگم دراین روز

تکراری که ازخدامیخوام سال بعدهمین موقع بایادوخاطره ویادبود گذشتگان عزیزم وسلامتی عزیزانم  باشم

ودرکناشان  نفس بکشم ,تکراری که برایم زیباترین خاطرهدرطول سال باشه,تکراری که پشت جمله هایم

خداروشکرباشه ................

چطوری دخملی ؟

بعدازیه مریضی یه هفته ای سخت, دوباره سرماخوردی اونم دقیقا تومراسم اولین سالگردمادربزرگم که دقیقا

ازسه روز جلوترازمراسم حدود 40-50نفرمهمون برای مامان جون وآقا جون قراربودبیاد.من وخاله گیتا مجبوربودیم به

خاطرکارزیادوتدارکات مراسم ازچهارشنبه رومرخصی بگیریم تاهم کمک دست مامان جون برای خریدهای بیرون

باشیم (خریدخرما وباقلوا وحلوا و.......)وهم کمک دستش برای کارهای خونه ...شماهم که خوشبختانه عاشق

شلوغی ومهمونی .

این چندروز خانواده ما به خاطرتعدادزیادمهمونا اونم چندروز ازصبحانه ونهاروشام وخواب خسته شدن اما فک کنم

غیرازمهمونا که مطمئنم بهشون بدنگذشت به شما هم همچین بدی نگذشت به حدی که آوردن ازخونه ی مامان

جون برام یه معزل شده بود هرچه بود مراسم باخوبی وخوشی مخصوصا باپایان زیبایی که به مناسبت تولدمن

بابامرتضی وبقیه تدارک دیده بودن گذشت .سورپرایز شدم بغل

چقدرلحظه قشنگی بود که همه فامیل بودن ومن درکنارهمه عزیزانم 36 سالگیم رو فوت کردم .چقدراون لحظه ای

که مرتضی باکیک وشمع های روشن شده ای که ازقبل برای سورپرایزشدن من برنامه ریزی شده بود وهمه

دخترخاله ها وپسرخاله ها وخاله وخواهروبرادرودایی ودختردایی ومادروپدرو...............یه صداآهنگ تولدروبرام

خوندن دوست داشتم .چقدرازاین حس توجه خوشحال بودم وچه لذتی بالاترازاینکه تودرکنارم بودی ,بالاپایین

میپریدی شمع روجلوجلوفوت میکردی وعاشقانه برام دست میزدی وشعرتولدروبرام میخوندی 

خدایا ازاین همه توجه متشکرم 

خدایا ازاینکه اینهمه عزیز درکنارم دارم سپاسگذارم.چقدراین دورهم بودن رودوست داشتم .انگارهیچ کدوم ازکارهای

خدابی حکمت نیست چون دقیقا فوت مادربزرگ وسالگردهرسال اون مصادف خواهدبود برای تکرار روزخوب زندگی

من !!!

چه جالب !!!

زندگی باوجودبالاپایین های بسیارخیلی قشنگه مخصوصا وقتی دوستان خوبی درکنارت باشن .من همیشه بهترین

لحظات رومدیون دوستانم هستم چراکه بهترین روززندگی من رودرکنارم جمع میشن وجشن میگرن 

.....کاش زندگیت پرازدوستان خوب باشه

فردای روزتولدم بایه سورپرایزدیگه درکناردوستانم تولدم روبرام جشن گرفتن (من سرشارازحس خوبیم)

 

 

 

پسندها (2)

نظرات (3)

مینا
27 مهر 94 20:36
نفيسه جونم با كلي تاخير تولدتو تبريك ميگم عزيزم. ايشالا كه هميشه در كنار خانواده دوستات شادو خوشحال باشي گلم. ايشالا صدوبيست سالگيت دوست خوبم واقا داشتن دوسته خوب نعمت بزرگيه... زندگيت پر از دوستاي خوب دوستم
مامان نفیسه
پاسخ
همچنین درکنارشمادوستان عزیزمرسی عزیزم لطف داری
مامان هستیا
29 مهر 94 8:24
نفیسه جون تولدت مبارک باشه عزیزم انشالله 120 ساله بشی
مامان نفیسه
پاسخ
مرسی عزیزم درکنارشما دوستان عزیزم
زهرا
5 آبان 94 9:10
نفيسه جونم تولدت مبارك ئزيزم الهي هميشه سالم باشي ودركنار دوستانت به شادي وخوشي ئزيزم ماچ][ماچماچ][ماچ
مامان نفیسه
پاسخ
مرسی زهراجان