، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

پرنسس زیبای ما

عکسهای آتلیه

1394/6/15 7:45
نویسنده : مامان نفیسه
1,410 بازدید
اشتراک گذاری

سلام شیرین زبون

خداروشکرکه باوجودشیطنت ها وشیرین زبونیای شما دخملی دیگه توخونه ی ما چیزی تحت عنوان حوصله سررفتن

برای ماوجودنداره .ماشاالله هزارماشااله انقدرحرف میزنی وجمله های جالب میگی که همش درحال غش وضعفیم 

دیشب آخرشب میگی بابامرتضی کجارفت ؟میگم رفت دم در.میگی :رفته آشغالارو روبزاره .من باقربون صدقه میگم

آره عزیز دلم .قربون هوشت برم.بعدمیگی آشغالاروبزاریم دم در تاپیشی ها بیان غذابخورنبغلبغلآخ

قربونت برم بااین دلیل ها واستدلال های زیباتبوسدیروز عروسی یکی ازهمکاران شرکت بود واقعیتش خیلی برام

سخته که ازمحل کارم که میام همون لحظه بخوام حاضربشم برای مهمونی یاعروسی اما چون بهت قول داده

بودم وهمش ازروزهای قبل بایه شوق وذوقی ازم میپرسیدی کی میریم عروسی ؟میخوام عروس ببینم !!!دلم

نمیومد که بدقولی کنم ونبرمت .....این بود که باهمدیگه حاضرشدیم ورفتیم عروسی .انقدر ذوق وشوق دیدن

ورقصیدن عروس وبقیه رودوست داشتی که یکسره توهم پابه پای اونا جیغ ودست وهورا میکشیدی .انقدرذوق

کردنات وحرکتات قشنگ بودی که همه میزای دورمون توجهشون به شمابود وهمش قربونت میرفتن وبه همدیگه

نشونت میدادنبغلخیلی بهت خوش گذشت .ازدیروزتابه الانم فکروذکرت شده عروس شدنت وعروسی

رفتنت .هنوزازعروسی نیومده همش میپرسی کی دیگه میریم عروسی .میخوام عروس ببینم!

راستی !!!پریروز بالاخره رفتیم وعکسای آتلیه روز تولدت روگرفتیم ببخشید خیلی دیرشد اما بالاخره انجام شد

.جالب اینه که محیط آتلیه روشناختی وهمش میگفتی میخوام عکس بگیرم ...انقدرتکرارکردی که خاله جون اون

وقت شب مجبورشد تمام پرژکتورهاشو روشن کنه وازشما عکس بگیره تاشماخوشحال بشی محبتاینم ازعکسای

تولدت وعکسهای یهویی  (البته با پنج ماه تاخیر)زبان

اینم عکسهای یهویی آتریساجون توی آتلیه

یه دختردارم شاه ندارهبغلبغلبغل

پسندها (3)

نظرات (8)

مینا
15 شهریور 94 11:18
ای جونم عکسا عالی بودن خیلی خیلی خوشگلو ناز واقا ی دختر داری شاه نداره. فدای شیرین زبونیات عسلمممم
مامان هستیا
17 شهریور 94 12:03
عزیزم خیلی عکسات خوشگل شدن چون خودت خیلی خیلی خوشگلی توپولوی نازنازی فداااااااااااااات مخصوصا این عکسهای یهوییت خیلی عالی شدن
مامان نفیسه
پاسخ
مرسی خاله جون.هستیاجونموببوس
زهرا
17 شهریور 94 13:59
واي خداي خداي خداي من چه دختر ي چقدر تو ماهي خداي من خدا براي مامان بابات نگهت داره ئزيزم چقدر خوشگل شدي چقدر ماه شدي ئزيز خاله فدا بشم الهي ئزيزم
مامان نفیسه
پاسخ
مررررررررررررررررسی خاله ی مهربون من.لطف داری.خدانکنه خاله جونم
مامی آتریسا جون
18 شهریور 94 16:20
فدات بشه خاله عکس هات خیلی ناز شده عشقم زنبور خوشگل من عکس های یهویی هم خیلی باحال شدن
مامان نفیسه
پاسخ
مرسی عزیزم
خاله الهام
21 شهریور 94 11:38
عزیز دلم قربونت برم،واااااای چه عکسهایی، من که تا دیدم صدقه دادم و اسپند دود کردم ،الهی خدا نگهدارت باشه گل خاله.نفیسه جون عکسای یهویی اتریسا خیلی قشنگ شده،مثل عکس های ژورنال شده،ببوسمت عزیزم
مامان نفیسه
پاسخ
مرسی الهام جون .شماهمیشه نسبت به من واتریسا لطف داشتید .دقت کردی همیشه چیزای یهویی قشنگ ترمیشه تااون چیزایی که کلی براش برنامه ریزی میکنی می بوسمتون
مامان هستیا
5 مهر 94 7:12
سلام عزیزم؟خوبی؟آتریسا جون حالش چطوره ؟ بهتر شده؟مرسی عزیزم .خداروشکر.مرسی ازاحوالپرسیتون
مامان آنیسا
5 مهر 94 9:28
ماشالا هزار ماشالا چه دختر ناز و خوشکلی عکسات خیلی خوشکل شده عزیزم
مامان نفیسه
پاسخ
مرسی عزیزم,چشاتون خوشگل میبینه
مامان شهناز
22 مهر 94 15:14
سلام عزیزم خوشحال میشیم به وبلاگ ما نیز سربزنید.
مامان نفیسه
پاسخ
چشم حتما